بار بر آن بوسه زنم. ای کاش انتظار پایانی داشت تا من دوباره تو را در آغوش بگیرم و برای آخرین بار وجودت را حس کنم. ای کاش انتظار پایانی داشت تا من در آغوش تو میمردم.ای کاش این انتظار طاقت فرسا تمامی داشت تا من نوای عاشقانه از دیدار تو سر می دادم. ای کاش انتظار پایانی داشت تا من برای آخرین بار غرق در نگاه پر محبتت می شدم. ای کاش این انتظار پایانی داشت تا من دستانت را می گرفتم و در این غربت تنهایی غرق نمی شدم.ای کاش این انتظار پایانی داشت تا می توانستم برای آخرین بار گل رویت را ببینم ای کاش می تونستم سر روی شونه هات بذارم و اشک شرم و پشیمانی را در دامانت بریزم. ای کاش این انتظار پایانی داشت تا من می توانستم تو را ببینم و دستان گرمت که دست احساس عشق است را حس کنم.ای کاش این انتظار پایانی داشت تا من برای آخرین بار نوای عاشقانه را از دیدارت سر می دادم و با فریادی از اعماق وجودم دوستت دارم را فریاد می زدم.ای کاش این انتظار پایانی داشت تا من می توانستم برای آخرین بار تو را در کلبه ی قلبم حس کنم.ای کاش این انتظار پایانی داشت تا ما باهم پیوند سر می دادیم ای کاش... ای کاش این انتظار پایانی داشت تا من می توانستم برای آخرین بار بر پیشانی ات بوسه عشق زنم و بعد بمیرم ای کاش... ای کاش این انتظار پایانی داشت تا من قبل ازمرگ خودتو رادوباره ببینم و بعدازدیدار تو بمیرم. ای کاش می تونستم... ای کاش... ولی دیگر تقدیر رغم خورده است و وقت رفتن آمده است و من بدون دیدن روی گلت باید بمیرم
قالب وبلاگ : قالب وبلاگ |